September 04, 2007

حالا که مستی از سرم رفته
برای اولین بار از نقشی که دارم می ترسم

اون لحظه که گفتم تو بازی ام؛ ِاکسایِتد بودم
اما الان ...
می ترسم
از ِهرت شدن می ترسم
از ریسک کردن
از "از دست دادن " می ترسم
...
هنوز اول بازی بودم
یهو " آل این " کردم ؟!؟
...

می ترسم

6 comments:

Anonymous said...

سلام
براي يك بازي فقط به اندازه بازي غصه بخور نه بيشتر

!! said...

baziya hame begir nagir daran.hamishe ham nahayatan tooshoon mitarsi,hurt mishi o az dast midi va kolli az ina agahane ettefagh miyofte!
faghat kash mishod baraye har bazi ghade khodesh ghosse khord...

Anonymous said...

هميشه بديش همين پريدن مستي اس... کاش ميشد به حرف کاوه گوش کرد اما نميشه به خدا

Baroon said...

سلام عسل جون : من توی بلاگت ايميلی پيدا نکردم . هر موقع دوست داشتی تماسی بگیری من آدرس ياهوم توی پروفايلمه و آدرس ايميلم هم توی بلاگم .

Ali said...

Mer30, bekhoda manam kheili delam tang shode basaton...omidvaram zodi hamo bebinim dobare....kaveh ro ye mache abdare kholase artisti az tarafe man bokon...man akharesh asal jon misham havot!!!!

Thanks for your interest to my blog...I've stopped writing in that blog. I will start a new blog in near future, let see...

سطرهای پنهانی said...

Me, march 2020;
از اينده اومدم سال٢٠٢٠، متاسفانه بايد بهتت بگم خيلي طول نمي كشه كه تو هرت مي شي ، درد مي كشي. و از دست ميدي. كمتر از دو سال!! جالب اينجاست كه اين حماقت رو ١٢ سال يع دوباره تكرار مي كني!!! امان از دل!! به هيچ منطقي اعتنا نداره....