گفتا: من آن ترنجم ؛ کاندر جهان نگنجم
گفتم : به از ترنجی ؛ لیکن به دست نه آیی
گفتا: سر ِ چه داری؟ کز سر خبر نداری؟!
گفتم : بر آستانت دارم سر ِ گدایی
...گفتم : به از ترنجی ؛ لیکن به دست نه آیی
گفتا: سر ِ چه داری؟ کز سر خبر نداری؟!
گفتم : بر آستانت دارم سر ِ گدایی
2 comments:
می بینم که تو هم درگیر کارهای محسن نامجو شدی! خل می کنه آدمو از بس قویه! یه چیزی تو مایه های ودکای گری گوس می مونه
:))))
آره ؛ هیچ وقت فکر نمی کردم از گیتار برقی خوشم بیاد؛ از این ترکیب که خیلی خوشم اومد
Post a Comment