وقتی در سطر سوم شعرم
دیدم که واژه ها تهی از تو
از چله کمان خیالم گذشته است
و هیچ واژه ای
و هیچ سطر شعری
دیگر نشانی از تو ندارد
غیظم گرفت از این که این همه واژه
بی هیچ نقش روی تو
از خامه خیال
بر بستر سپیدی کاغذ فرو چکید
شعری که بی نشان تو باشد
....................................نگفتنی ست
دیدم که واژه ها تهی از تو
از چله کمان خیالم گذشته است
و هیچ واژه ای
و هیچ سطر شعری
دیگر نشانی از تو ندارد
غیظم گرفت از این که این همه واژه
بی هیچ نقش روی تو
از خامه خیال
بر بستر سپیدی کاغذ فرو چکید
شعری که بی نشان تو باشد
....................................نگفتنی ست
9 comments:
khily gashang bood, makhsosan Aksi ke entekhab kardin.
سلام . واقعا كه شعري كه بي نشان يار باشد حتما نگفتني است . انصافا شعر زيبايي سروده ايد غیظم گرفت از این که این همه واژه
بی هیچ نقش روی تو
از خامه خیال
بر بستر سپیدی کاغذ فرو چکید
در ذهن هر کلام اگر رد پای عشق نمانده است ... کتابی نخواندنیست ... خیلی قشنگ بود، کوتاه و گویا
غیظم نه غیضم
شعری که بی نشان تو باشد
........نگفتنی ست
هر انديشهاي اگر در قالب هنر نگنجد ماندني نيست. مقام معظم رهبري
لينكتو گذاشتم تو وبلاگم اگه تو هم منو بلينكي ممنون ميشم
ممنون از اينكه لينك منو گذاشتي ولي حدس مي زنم هنوز منو به جا نياوردي
در مورد اون كامنت هم، قصدم فقط مطايبه بود
Post a Comment