January 31, 2006

مامان گلی


دقیقا 2 سال شد.
2 سال از اون روزی که من و کاوه بالاخره تن به این سفر دادیم
.
دیروز نشستم و همه عکسهامونو برای بار هزارم مرور کردم.
تک تکشون برام کلی حرف داشت .کلی خاطره بود.
دلم برای تک تک دوستام, تک تک بچه هایی که باهاشون خاطره داشتم تنگ شده
هنوز خاطره شب آخر قشنگ جلو چشمامه!؟
با همه کلی گفتیم و خندیدیم و گریه کردیم ...
ساز زدیم و خوندیم و بازم گریه کردیم....
و من اون شب با چه سختی سعی می کردم به هیچی فکر نکنم
به هیچی
نه به فردایی که برابر روم بود!؟
نه به گذشته ای که پشت سرمی گذاشتم!؟
به هیچی فکر نکردن اونم تو اون لحظه چه طعم تلخی داشت !
تلخی ای که بعد از گذشت"
2 سال "تا به امروز ,جرات دیدن فیلمش رو ازم گرفته !!؟

این چند روز همش آهنگ "مامان گلی" فرشید امین رو گوش می کنم.
واسه مامان گلی خودم

که هیچ گلی بوی وفای اونو نداره

کنارعطرعشقش حتی اقاقی کم میاره....؟

2 comments:

Anonymous said...

سلام . واقعا كه دوري از وطن خيلي سخته ! من هم طعمش رو با تمام وجود دارم مي چشم !

Anonymous said...

webloge zibaye shoma ro hamisheh mikhonam.
Safar chize ajibiye, ye Hajmiye ke toye zaman ma ro ba khodesh mibareh,Gahi negaranemoon mikoneh gahi gose dar mishim
amma tajrobeye gerangadri ham hast...yadet basheh ke be gole Shamse Tabrizi "Ba in hame in ranje shoma Ganje shoma Bad"

Pedram.