June 22, 2006


آخر شب بود و توی تخت نشسته بودم و طبق عادت همیشه کتابی ورق می زدم ؛ سرم رو بالا گرفتم که نگاهم به عکست افتاد توی قاب نافرم روی دیوار روبرو ...
همین یک ساعت پیش باهات حرف زدم ؛, مثل همیشه یه مکالمۀ معمولی با جملات تکراری
- سلام
- خوبی؟
- چه خبر؟
...
و مثل همیشه یک کلام نمی گم که چقدر دلم می خواست پیشم بودی
یک کلام نمی گم که چقدر دلم می خواست بغلم می کردی
یک کلام نمی گم که چقدر دلم می خواست به چشمات خیره نگاه کنم
یک کلام نمی گم که چقدر ...؟

به لبۀ تخت تکیه می دم ، همۀ این فکرها واسه چند ثانیه از ذهنم می گذره، دوباره به عکست نگاه می کنم که چند روز پیش که باز دلم برات تنگ شده بود گذاشتمش تو این قاب .
می دونی کدوم قاب رو می گم؟ همونی که مال اون نقاشی دختر بچه هه بود با اون دو تا بچه گربه ها ... ؛ یادته؟
هیچوقت نفهمیدی چرا اون از معدود نقاشی های من بود که تمومش کردم و قاب گرفتم .
هیچوقت نگفتم که دوستش دارم چون من رو یاد تو میاندازه .
.................................................
یه کم بغض گلوم رو قلقلک می ده ،اما نه ؛ گریه نمی کنم، بجاش دفترم روباز می کنم و می نویسم :؟
آخر شب بود و توی تخت نشسته بودم ...؟

5 comments:

Anonymous said...

dont i just love your webloggggg....

Anonymous said...

Be nazar miyad gesye ma adma , gesye Entezare,Shayad vaseh hamin khobeh ke kami saboor bashim, dastane Royahaye daemi,Chalesh ha va Do-Rahi haye Sarnevsht saz, , shak o tardidhaye daemi. Neveshtehatoon ro khily doost daram,Che gadr gashange ke adam hesesh ro ingadr rahat beniviseh baraye Kasi ya Hessi ke delsh tang shodeh.

Wiliam Golding nevisandeh Ketabe Salare Magasha dar jaee migeh , "Dar Rasaye Masomiyati Migeryam Ke Dirsit Mordeh Ast" ,
Ageh in web log ro mikhond in harf ro nemizad !
(Rasty Man dobareh bar gashtamm !)

Ashkan
Ashkan.m26@gmail.com

Anonymous said...

نفرين به سفر که هر چه کرد او کرد
...
whatever
...
..
.

Anonymous said...

Bayad Emshab Beravam
Bayad emashab Chamedani ra ke be andazeh Pirahane tanhaee man ja darad Bar daram va Be Samti Beravammm . . .

Movafag bashid

Anonymous said...

زیبا و سرشار از احساس بود مانند همیشه