سیماب وار به دور زمان نچرخ
ایستاده ، وانگر
که چه سان ایستاده اند، مردان روزگار در پیش و پشت ما
تنها زمانه نامرد غدار خو پسند، نتوانست بشکند سد میان ما
گر تو زنی دست دوست بر دست خالی چاک چاک من
دیروز رفته به اعماق روزگار
فردا نیست ز پیش آشکار
امروز مانده است
امروز را غنیمت شمار ,ای یار بی قرار
2 comments:
ساقی بريز رطل گران دم غنيمت است
در عرصهء زمان و مکان دم غيمت است ...
چه شعر لطيفی ... دمت گرم عسل جونم
dokhtare gole hasam.boooos
Post a Comment