November 25, 2005


حرف تازه ای به خاطرم نمی رسد
ور نه با تو حرف می زدم
من هنوز زنده ام
آفتاب پشت ابر مانده ام
من در این سکوت بارها برایتان
شعر گفته ام , شعر خوانده ام

من خیال نیستم
هستم و هنوز
معتقد به وازه زوال نیستم
حرف تازه ای به خاطرم نمی رسد
ور نه لال نیستم

2 comments:

Anonymous said...

kheylee ghashang bud asal jan ... kamtar az shere no inghadr khosham miad ...
merciiiiiiiii
boooooos

پرشین said...

از اون جایی که این وبلاگ مال عسل و کاوه عزیزه بنابراین کمتر از این هم انتظاری نیست! اما کاوه خان بد جوری داری تنبلی می کنیا! یه ذره از پیله کار و پول در آوردن در بیا دیگه! خوب از این که بگذرم می رسم به پیامی که عسل خانوم برام گذاشته بود. عسل عزیز، منم مثل تو بد جوری در به در اشعار عطارم، ولی چیزی تو چنته ام نیست! من با خودم دو تا کتاب شعر آوردم اینجا، دیوان حافظ و یکی از کتابای سید علی صالحی. بد جوری هم احساس نیاز به شعر دارم ولی فعلاً که چاره نیست! حالا خوبه آلبوم های استاد شجریان همرامه که گاهی بتونم از تو آواز هاش چیزی گیر بیارم والا دق می کردم!... اَاَاَاَاَ ... عجب پیامی شد، خودم هم خسته شدم