March 23, 2006

...

آدم سیاسی نیستم
اما اونقدرتو کشورمون ظلم و حق کشی می شه که نمی شه ساکت بود
با اینکه دلم نمی خواد اینجا رو سیاسی کنم اما دلم نیومد که ازآزادی
"اکبر گنجی" هیچی نگم و خوشحالیم رو ابراز نکنم
کاش تو این ایام عیدی به بقیه زندانی ها هم لااقل مرخصی می دادن!
الان 1 سال می شه که "مجتبی سمیعی نژاد" بی هیچ مرخصی ای در زندان بسر می بره ,
اونم به چه جرم مسخره ای؟!؟!؟
تو اون خراب شده آدم هم کشته باشی , اینقدر آزارواذیت نمی شی وتازه درنهایت اگر آشنا داشته باشی مشمول عفو رهبری هم می شی ... بگذریم

خوشحالم که اکبر گنجی آزاد شد
( البته بعد از 6 سال! ) هرچند که عکساشو که می بینم دلم کباب میشه, هم واسه خودش ,هم خانومش...
؟

6 comments:

پرشین said...

مطمئن هستم که این پُست ماله کاوه نیست! درست نمی گم عسل خانوم؟ چون همون جمله اول یه وجه تمایز آشکار بین کاوه و عسله! خوب از این کارآگاه بازیا که بگذریم، عسل عزیز من هم مثل تو معتقدم که در ایران هم -!- حقوق بشر نقض می شه اونم خیلی زیاد - هر چند که به گرد پای آمریکا هم نمی رسه - اما خیلی دوست دارم بدونم چقدر از سابقه این آقای اکبر گنجی مطلع هستی که به خاطر آزادیش، تو هم که سیاسی نیستی، خوشحال می شی؟ عسل جان اصولاً فکر می کنم آزادی یک همچین فردی که پرونده قطوری در وزارت اطلاعات داشته از نظر یک انسان غیر سیاسی نه تنها باعث خوشحالی نیست بلکه جای نگرانی های زیادی هم داره. عسل عزیز می دونم ممکنه از این که با این صراحت و گستاخی نظرمو می گم هم تو رو برنجونم هم کاوه رو اما از این زورم می گیره که این آدم تا یک دهه پیش خواب راحت رو از خیلی از هموطنای ما گرفته بود و حالا شده سنبل حقوق بشر! بگذریم ... اگه خواستی این کامنت رو پاک کن، چون حوشحال می شم اسم من کنار اسم افرادی مثل گنجی ها قرار نگیـــــره

Anonymous said...

hashin aziz ei kash yekam mostanad tar mineveshti ta maloom she in baba kei to vezarate etelaat bode.
1.shayad manzoret ineke in agha jozve moasesine vezarate etelaate jomhoorie eslamie ke dar on sorat fekr mikonam in amr kheili moshkeli nadashte bashe chon belakhare har mamlekati vezarate etelaat mkhad oo khob age lazem nabood ehtemalan baghie keshvarham lazemesh nadashtan. khob in adam bade engelab to tasise in sazman sahme ziadi dashte so what?
2. hal bar farz ke in adam to vezarate etelaat bode va besyar ham adam badi boode to on zaman in fard nemitoone avaz she omidvaram nagi ke in karash ham ye namayeshe. fekr konam harkasi to zendegish tavane avaz shodan dare

3.fekr mikonam in adam dar hale hazer az kasaiie ke bishtarin hazinaroo to in rah dade va toneste bahze naghze hoghoghe basharoo to iran ye amre badihi kone to jahan ke ehtemalan manoo shoma natoonestim inkaro bokonim va hata hazer nashodim yek sadomo in hazinaroo bedim.

be omide roozhaie behtar vase iran!!

Anonymous said...

اکبر گنجی هيچ وقت تو وزارت اطلاعات نبوده. اون تو سازمان تبليغات جنگ بود. بعد هم با عماد الدين باقی به بخش فرهنگی سپاه رفت. بعد از اينکه از سپاه اومد بيرون، مجله راه نو رو منتشر ميکرد که در واقع به نوعی تکرار حلقه کيان، با گرايش های چپ مدرن بود.
راهی که گنجی رفت، در تقابل با نظام نبود. اون از وقتی زندان رفت رودر روی نظام قرار گرفت. در واقع گنجی قربانی بی عملی عده اصلاحطلب حکومتی شد، که با تيغ تيز مقالات اکبر گنجی، بعد از کنار زدن هاشمی در مجلس ششم به قدرت رسيدن. بعد از اون ديگه گنجی نه تنها کمکی نبود، بلکه ممکن بود تيغ تيز انتقاداتش متوجه همونايی بشه که از سر صدقه اون به همه جا رسيدن. اينو هيچ وقت نبايد فراموش کرد که گنجی عامل اصلی به حاشيه رفتن هاشمی، و در واقع پيوستنش به جبهه مخالف اصلاحات بود. اينم نبايد از ياد برد که هاشمی، با دريايی از امکانات مالی و لجيستيکی و روابط پشت پرده در عالی ترين سطوح تصميم گيری استراتژيک نظام بسيار بهتر از شيخ مهدی کروبی عمل ميکرد. حدا قل نروندن هاشمی اينبود که ميتونست عوض بکار گرفتن پتانسيل ها عليه اصلاحات در مجمع تشخيص مصلحت، جلوی برخورد های تخريبی محافظه کار ها رو بگيره
منتهی، گنجی سر چوب شد. همونجوری صادق خلخالی در اوائل انقلاب با هلهله چپ ها حکم ميداد و تشويق ميشد، گنجی و قلمش هم آلت دست عده اصلاحطلب حکومتی شدن، که بدون دادن هزينه، و دادن هزينه از کيسه گنجی و خانوادش به صندلی قرمز وکالت رسيدن.
در اين بين، وقتی گنجی به زندان رفت، در واقع کسی از همونايی که براش هلهله ميکشيدن به فکرش نبود. وقتی هم مانيفست جمهوری خواهی رو نوشت، نوعی ساختار شکنی در تقابل با نظام ايجاد کرد. تا قبل از اون هرچی بود اميد به اصلاح از درون بود. بعد از اون بود که تقابل همه جانبه در دستور کار قرار گرفت. ولی بايد قبول کرد که حتی همين مانيفست، عليرغم برخورداری از پشتوانه منطقی، به شدت خالی از موئلفه های حقيقی جامعه ايران، و مخصوصا لايه های رای ساز بعنوان تعيين کننده ميزان پشتيبانی افکار عمومی از نظم جمهوری ا سلامی است. در واقع مانيفست جمهوری خواهی در يک فضای رمانتيک جامعه مدنی غير واقعی سير ميکنه.
نوع نگرش گنجی به مسائل اجتماعی، منجمله مقاله ارزشمند "خون به خون شستن محال آمد، محال" و سياسی در "قرائت فاشيستی از دين و سياست" به نوعی راديکاليزه از چپ های استحاله شده در دهه دوم انقلاب تبديل شده. روند دگر ديسی افکار گنجی، از سالهای راه نو که ميکوشيد با نوشته هايش نظام را با چالش های اجتماعی پيش رو آشنا کند، تا "عاليجناب سرخپوش" که نقطه اصلی ضربه به يکی از مهمترين ارکان نظام يعنی هاشمی بود، نشاندهنده نوعی نگاه راديکال، ولی غير واقعی به جامعه ايران است. گنجی که واسلاو هاول در چکسلاواکی را به نوعی تداعی ميکند، غافل از عدم انگيزه در جامعه مصرف گرا وانگل زی ايرانی در اصلاح رفتاری و الگوهای مصرفی خودش است. جامعه اي که به زندگی نيمه مجانی و انگل نفتی عادت کرده، و همچنين عادت کرده برايش تصميم بگيرند، و حاضر به پرداخت هيچ هزينه عملی برای ساختار شکنی و در انداختن طرحی نو نميباشد
ميشود اميدوار بود، که با آزادی از زندان، و نزديک تر شدن به حقيقت های جامعه واقعی، آرا گنجی نيز همسو با همين موئلفه های حقيقی و با نگاهی به واقعيت های موجود شکل گيرد. در يک کلام، گنجی قربانی کنارگود نشينان هلهله زن، و نگاه غير واقعی خود به جامعه ايران و پتانسيل های موجود آن برای تغيير شد.
****

برای دوست عزيزی که گنجی را عامل نقض حقوق بشر ميدونن، اگر مدرکی يا نوشته اي هست لطفا برای تنوير افکار عمومی بفرماييد. لطفا از ارائه مدارک به سبک مجاهدين خلقی، يا کمونيست کارگری پرهيز بفرماييد. در همين زمينه، گر حکم شود که مست گيرند، در شهر هر آن که هست گيرند. نگاه اجمالی به کارنامه اکثريت قريب به اتفاق اصلاحطلبان، حقايق دردناکی از هر لحاظ را روشن ميکند. هر وقت دوست داشتيد، بسم الله

Anonymous said...

آقای هاشین!من و شما که ادعای دموکراسی و آزادی داریم چرا؟من با گنجی و اینکه حق با شماست یا دوستان دیگر ندارم اما فکر میکنم برای اینکه مستحق آزادی بیان و دموکراسی شویم باید از خودمون شروع کنیم!!عسل اینجا فقط احساسشو بیان کرده و اگه دقت میکردید در مورد زنش احساس همدردی کرده..اگر حرفی دارید شما هم آزادید که بیان کنید ولی نه به این صورت!!تحمل نظرات دیگران و انتقاد به صورت سازنده و بدون حمله به نظر طرف مقابل آغاز دموکراسی است

Anonymous said...

يادمه قرار بود آقاجری اعدام بشه خوب يادمه اون روز تو دانشگاه خوب خوب
من داشتم اطلاعيه می زدم رو برد انجمن
يکی يه سوالی کرد
گفت: تو اصلا ميدونی آقاجری چی گفته که ازش حمايت می کنی
يکی ديگه داشت رد می شد
جواب داد : يکی يه چيزی گفته می خوان اعدامش کنن ، همين کافيه تا شبا خواب نداشته باشی فرقی نداره کی بوده و چی گفته
سوزن آخر رو زدم و رفتم سراغ برد بعدی و اطلاعيه بعدی
...

بيا تا فراتر از فرازها بينديشيم

Anonymous said...

mmm ,
midoni omadam ye chizaii begam, yehoo peighame aghaie hashin baes shod , dahanam baaz bemone....az onja ke midonestam dooste shoman , chizi nemigam ..yani har cheghadr dare behem feshaar miad vali nemitonam begam...faghta az in taajob mikonam.shaakh dar miaram ...va ghebte mikhoram....migan az maast ke bar maast!! hamin ..aslan midoni , dardam omad...kheili ...behtare hichi nagam :) shab khsoh felan .