May 16, 2006


خیلی وقته که منتظرم
خودمم نمی دونم منتظر چی ؟! اما می دونم منتظرم
گاهی حس می کنم همه دارن تو رودخونۀ زندگی شنا می کنند و جلو می رن
اون وقت من یه گوشه خودم رو محکم چسبوندم به یه صخره سنگی که نکنه آب من و با خودش ببره
و دارم با وحشت رد شدن بقیه رو نگاه می کنم
گاهی تو دلم می گم نکنه منم باید دستم رو ول کنم و همراه بقیه برم!؟!؟
اما باز منصرف می شم
آخه اونا کجا قراره برن !؟ ته این رودخونه که دریا نیست ! اینو همه مون می دونیم ؛ پس با این عجله کجا دارن می رن!؟
باز خودمو بییشتر می چسبونم به سنگ و منتظرم
انگار قراره یه فرشته من و از اینجا بکشه بیرون
شایدم فرشته نیست ؛اما بهرحال من منتظرم ...؟

3 comments:

Anonymous said...

hesi.... ke kaili vagta daram .... kash mishod faryad zado boland goft ke har lahzeh agar bereh digeh namiyad.... man ham namidonam chera hameh mikan farda beshe.... chera......

Anonymous said...

معرکه بود...در ضمن درباره کامنت قبلی باید بگم من فکر میکنم هر دو ما درباره یه چیز صحبت میکنیم فقط نامهای متفاوتی استفاده میکنیم..همین

Mahsa said...

Khayam agar ze bade mastee khosh bash
Ba mahrokhee agar neshastee khosh bash

Chon aghebate kare jahan neestee ast
engaar ke neestee cho hastee khosh bash

Khayyam